.....................



زندگی نامه شهید همت

Mohamad-ebrahim-hemat-034.jpg
ابراهیم همت
محل تولد شهرضا
تاریخ تولد ۱۲ فروردین ۱۳۳۴
محل مرگ جزیره مجنونعراق
تاریخ مرگ ۱۷ اسفند ۱۳۶۲
اصابت گلوله توپ
محل دفن شهرضا
لقب حاج همت
تابعیت Flag of Iran.svg ایران
نیرو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
درجه 19- Sarlashgar-IRGC.png سرلشکر
فرماندهی فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص)
جنگ‌ها جنگ ایران و عراق
عملیات‌های مهم عملیات فتح‌المبین
عملیات بیت‌المقدس
عملیات رمضان
عملیات خیبر
همسر ژیلا بدیهیان
فرزندان محمد مهدی
مصطفی[۱]

دوران سربازی

در سال ۱۳۵۲ مقطع دبیرستان را با موفقیت پشت سرگذاشت و پس از اخذ دیپلم با نمرات عالی در دانشسرای اصفهان به ادامه تحصیل پرداخت. پس از دریافت مدرک تحصیلی به سربازی رفت ـ به گفته خودش تلخت رین دوران عمرش همان دوسال سربازی بود ـ در لشکر توپخانه اصفهان مسؤولیت آشپزخانه به عهده او گذاشته شده بود.

ماه مبارک رمضان فرا رسید، ابراهیم در میان برخی از سربازان همفکر خود به دیگر سربازان پیام فرستاد که آنها هم اگر سعی کنند تمام روزهای رمضان را روزه بگیرند، می توانند به هنگام سحری به آشپزخانه بیایند. «ناجی» معدوم فرمانده لشکر، وقتی که از این توصیه ابراهیم و روزه گرفتن عده ای از سربازان مطلع شد، دستور داد همه سربازان به خط شوند و همگی بدون استثناء آب بنوشند و روزه خود را باطل کنند. پس از این جریان ابراهیم گفته بود: « اگر آن روز با چند تیر مغزم را متلاشی می کردند برایم گواراتر از این بود که با چشمان خود ببینم که چگونه این از خدا بیخبران فرمان می دهند تا حرمت مقدس ترین فریضه دینمان را بشکنیم و تکلیف الهی را زیرپا بگذاریم. »

امّا این دوسال برای شخصی چون ابراهیم چندان خالی از لطف هم نبود؛ زیرا در همین مدت توانست با برخی از جوانان روشنفکر و انقلابی مخالف رژیم ستم شاهی آشنا شود و به تعدادی از کتب ممنوعه (از نظر ساواک) دست یابد. مطالعه آن کتاب ها که مخفیانه و توسط برخی از دوستان، برایش فراهم می شد تأثیر عمیق و سازنده ای در روح و جان محمدابراهیم گذاشت و به روشنایی اندیشه و انتخاب راهش کمک شایانی کرد. مطالعه همان کتاب ها و برخورد و آشنایی با بعضی از دوستان، باعث شد که ابراهیم فعالیت های خود را علیه رژیم ستمشاهی آغاز کند و به روشنگری مردم و افشای چهره طاغوت بپردازد.

دوران معلمی

پس از پایان دوران سربازی و بازگشت به زادگاهش شغل معلمی را برگزید. در روستاها مشغول تدریس شد و به تعلیم فرزندان این مرز و بوم همت گماشت. ابراهیم در این دوران نیز با تعدادی از روحانیون متعهد و انقلابی ارتباط پیدا کرد و در اثر مجالست با آنها با شخصیت حضرت امام (ره) بیشتر آشنا شد. به دنبال این آشنایی و شناخت، سعی می کرد تا در محیط مدرسه و کلاس درس، دانش آموزان را با معارف اسلامی و اندیشه های انقلابی حضرت امام (ره) و یارانش آشنا کند.

او در تشویق و ترغیب دانش آموزان به مطالعه و کسب بینش و آگاهی سعی وافری داشت و همین امور سبب شد که چندین نوبت از طرف ساواک به او اخطار شود. لیکن روح بزرگ و بی باک او به همه آن اخطارها بی اعتنا بود و هدف و راهش را بدون اندک تزلزلی پی می گرفت و از تربیت شاگردان خود لحظه ای غفلت نمی ورزید.

با گسترش تدریجی انقلاب اسلامی، ابراهیم پرچمداری جوانان مبارز شهرضا را برعهده گرفت. پس از انتقال وی به شهرضا برای تدریس در مدارس شهر، ارتباطش با حوزه علمیه قم برقرار شد و بطور مستمر برای گرفتن رهنمود، ملاقات با روحانیون و دریافت اعلامیه و نوار به قم رفت وآمد می کرد.

سخنرانی های پرشور و آتشین او علیه رژیم که بدون مصلحت اندیشی انجام می شد، مأمورین رژیم را به تعقیب وی واداشته بود، به گونه ای که او شهربه شهر می گشت تا از دستگیری در امان باشد. نخست به شهر فیروزآباد رفت و مدتی در آنجا دست به تبلیغ و ارشاد مردم زد. پس از چندی به یاسوج رفت. موقعی که درصدد دستگیری وی برآمدند به دوگنبدان عزیمت کرد و سپس به اهواز رفت و در آنجا سکنی گزید. در این دوران اقشار مختلف در اعتراض به رژیم ستمشاهی و اعمال وحشیانه اش عکس العمل نشان می دادند و ابراهیم احساس کرد که برای سازماندهی تظاهرات باید به شهرضا برگردد.

بعد از بازگشت به شهر خود در کشاندن مردم به خیابان ها و انجام تظاهرات علیه رژیم، فعالیت و کوشش خود را افزایش داد تا اینکه در یکی از راهپیمایی های پرشورمردمی، قطعنامه مهمی که یکی از بندهای آن انحلال ساواک بود، توسط شهید همت قرائت شد. به دنبال آن فرمان ترور و اعدام ایشان توسط فرماندار نظامی اصفهان، سرلشکر معدوم «ناجی»، صادر گردید.

مأموران رژیم در هرفرصتی در پی آن بودند که این فرزند شجاع و رشید اسلام را از پای درآورند، ولی او با تغییر لباس و قیافه، مبارزات ضد دولتی خود را دنبال می کرد تا اینکه انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی ره، به پیروزی رسید.

دوران معلمی

پس از پایان دوران سربازی و بازگشت به زادگاهش شغل معلمی را برگزید. در روستاها مشغول تدریس شد و به تعلیم فرزندان این مرز و بوم همت گماشت. ابراهیم در این دوران نیز با تعدادی از روحانیون متعهد و انقلابی ارتباط پیدا کرد و در اثر مجالست با آنها با شخصیت حضرت امام (ره) بیشتر آشنا شد. به دنبال این آشنایی و شناخت، سعی می کرد تا در محیط مدرسه و کلاس درس، دانش آموزان را با معارف اسلامی و اندیشه های انقلابی حضرت امام (ره) و یارانش آشنا کند.

او در تشویق و ترغیب دانش آموزان به مطالعه و کسب بینش و آگاهی سعی وافری داشت و همین امور سبب شد که چندین نوبت از طرف ساواک به او اخطار شود. لیکن روح بزرگ و بی باک او به همه آن اخطارها بی اعتنا بود و هدف و راهش را بدون اندک تزلزلی پی می گرفت و از تربیت شاگردان خود لحظه ای غفلت نمی ورزید.

با گسترش تدریجی انقلاب اسلامی، ابراهیم پرچمداری جوانان مبارز شهرضا را برعهده گرفت. پس از انتقال وی به شهرضا برای تدریس در مدارس شهر، ارتباطش با حوزه علمیه قم برقرار شد و بطور مستمر برای گرفتن رهنمود، ملاقات با روحانیون و دریافت اعلامیه و نوار به قم رفت وآمد می کرد.

سخنرانی های پرشور و آتشین او علیه رژیم که بدون مصلحت اندیشی انجام می شد، مأمورین رژیم را به تعقیب وی واداشته بود، به گونه ای که او شهربه شهر می گشت تا از دستگیری در امان باشد. نخست به شهر فیروزآباد رفت و مدتی در آنجا دست به تبلیغ و ارشاد مردم زد. پس از چندی به یاسوج رفت. موقعی که درصدد دستگیری وی برآمدند به دوگنبدان عزیمت کرد و سپس به اهواز رفت و در آنجا سکنی گزید. در این دوران اقشار مختلف در اعتراض به رژیم ستمشاهی و اعمال وحشیانه اش عکس العمل نشان می دادند و ابراهیم احساس کرد که برای سازماندهی تظاهرات باید به شهرضا برگردد.

بعد از بازگشت به شهر خود در کشاندن مردم به خیابان ها و انجام تظاهرات علیه رژیم، فعالیت و کوشش خود را افزایش داد تا اینکه در یکی از راهپیمایی های پرشورمردمی، قطعنامه مهمی که یکی از بندهای آن انحلال ساواک بود، توسط شهید همت قرائت شد. به دنبال آن فرمان ترور و اعدام ایشان توسط فرماندار نظامی اصفهان، سرلشکر معدوم «ناجی»، صادر گردید.

مأموران رژیم در هرفرصتی در پی آن بودند که این فرزند شجاع و رشید اسلام را از پای درآورند، ولی او با تغییر لباس و قیافه، مبارزات ضد دولتی خود را دنبال می کرد تا اینکه انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی ره، به پیروزی رسید.

پس از انقلاب

پیروزی انقلاب در جهت ایجاد نظم ودفاع از شهر و راه اندازی کمیته انقلاب اسلامی شهرضا نقش اساسی داشت. او از جمله کسانی بود که سپاه شهرضا را با کمک دوتن از برادران خود و سه تن از دوستانش تشکیل داد.

درایت و نفوذ خانوادگی که درشهر داشتند مکانی را بعنوان مقر سپاه دراختیار گرفته و مقادیر قابل توجهی سلاح از شهربانی شهر به آنجا منتقل کردند و از طریق مردم، سایر مایحتاج و نیازمندی ها را رفع کردند.

به تدریج عناصر حزب اللهی به عضویت سپاه درآمدند. هنگامی که مجموعه سپاه سازمان پیدا کرد، او مسؤولیت روابط عمومی سپاه را به عهده داشت.

به همت این شهید بزرگوار و فعالیت های شبانه روزی برادران پاسدار در سال ۵۸، یاغیان و اشرار اطراف شهرضا که به آزار واذیت مردم می پرداختند، دستگیر و به دادگاه انقلاب اسلامی تحویل داده شدند و شهر از لوث وجود افراد شرور و قاچاقچی پاکسازی گردید.

از کارهای اساسی ایشان در این مقطع، سامان بخشیدن به فعالیت های فرهنگی، تبلیغی منطقه بود که در آگاه ساختن جوانان و ایجاد شور انقلابی تأثیر بسزایی داشت.

اواخر سال ۵۸ برحسب ضرورت و به دلیل تجربیات گران بهای او در زمینه امور فرهنگی به خرمشهر و سپس به بندر چابهار و کنارک (در استان سیستان و بلوچستان) عزیمت کرد و به فعالیت های گسترده فرهنگی پرداخت.

در کردستان

شهید همت در خرداد سال ۱۳۵۹ به منطقه کردستان که بخش هایی از آن در چنگال گروهک های مزدور گرفتار شده بود، اعزام گردید. ایشان با توکل به خدا و عزمی راسخ مبارزه بی امان و همه جانبه ای را علیه عوامل استکبار جهانی و گروهک های خودفروخته در کردستان شروع کرد و هر روز عرصه را برآنها تنگ تر نمود. از طرفی در جهت جذب مردم محروم کُرد و رفع مشکلات آنان به سهم خود تلاش داشت و برای مقابله با فقر فرهنگی منطقه اهتمام چشمگیری از خود نشان می داد تا جایی که هنگام ترک آنجا، مردم منطقه گریه می کردند و حتی تحصن نموده و نمی خواستند از این بزرگوار جدا شوند.

رشادت های او دربرخورد با گروهک های یاغی قابل تحسین و ستایش است. براساس آماری که از یادداشت های آن شهید به دست آمده است، سپاه پاسداران پاوه از مهر ۵۹ تا دی ماه ۶۰ (بافرماندهی مدبرانه او) عملیات موفق در خصوص پاکسازی روستاها از وجود اشرار، آزادسازی ارتفاعات و درگیری با نیروهای ارتش بعث داشته است.

معلم فراری

دانش آموزان مدرسه در گوشی باهم صحبت می کنند.

بیشتر معلم ها به جای اینکه در دفتر بنشینند و چای بنوشند، در حیاط مدرسه قدم می زنند و با بچه ها صحبت می کنند. آنها این کار را از معلم تاریخ یاد گرفته اند. با این کار می خواهند جای خالی معلم تاریخ را پر کنند.

معلم تاریخ چند روزی است فراری شده. چند روز پیش بود که رفت جلوی صف و با یک سخنرانی داغ و کوبنده، جنایت های شاه و خاندانش را افشاء کرد و قبل از اینکه مأمورهای ساواک وارد مدرسه شوند، فرار کرد.

حالا سرلشکر ناجی برای دستگیری او جایزه تعیین کرده است.

یکی از بچه ها، در گوشی با ناظم صحبت می کند. رنگ ناظم از ترس و دلهره زرد می شود. درحالی که دست و پایش را گم کرده، هول هولکی خودش را به دفتر می رساند. مدیر وقتی رنگ وروی او را می بیند، جا می خورد.

ـ چی شده، فاتحی؟

ناظم آب دهانش را قورت می دهد و جواب می دهد: « جناب ذاکری، بچه ها ... بچه ها ... »

ـ جان بکن، بگو ببینم چی شده؟

ـ جناب ذاکری، بچه ها می گویند باز هم معلم تاریخ ...

آقای مدیر تا اسم معلم تاریخ را می شنود، مثل برق گرفته ها از جا می پرد و وحشت زده می پرسد : « چی گفتی، معلم تاریخ؟! منظورت همت است؟»

ـ همت باز هم می خواهد اینجا سخنرانی کند.

ـ ببند آن دهنت را. با این حرف ها می خواهی کار دستمان بدهی؟ همت فراری است، می فهمی؟ او جرأت نمی کند پایش را تو این مدرسه بگذارد.

ـ جناب ذاکری، بچه ها با گوش های خودشان از دهن معلم ها شنیده اند. من هم با گوش های خودم از بچه ها شنیده ام.

آقای مدیر که هول کرده، می گوید : « حالا کی قرار است، همچین غلطی بکند؟»

ـ همین حالا!

ـ آخر الان که همت اینجا نیست!

ـ هرجا باشد، سر ساعت مثل جن خودش را می رساند. بچه ها با معلم ها قرار گذاشته اند وقتی زنگ را می زنیم بجای اینکه به کلاس بروند، تو حیاط مدرسه صف بکشند برای شنیدن سخنرانی او.

ـ بچه ها و معلم ها غلط کرده اند. تو هم نمی خواهد زنگ را بزنی. برو پشت بلندگو، بچه ها را کلاس به کلاس بفرست. هر معلم که سر کلاس نرفت، سه روز غیبت رد کن. می روم به سرلشکر زنگ بزنم. دلم گواهی می دهد امروز جایزه خوبی به من و تو می رسد!

ناظم با خوشحالی به طرف بلندگو می رود.

از بلندگو، اسم کلاس ها خوانده می شود. بچه ها به جای رفتن کلاس، سرصف می ایستند. لحظاتی بعد، بیشتر کلاس ها در حیاط مدرسه صف می کشند.

آقای مدیر میکروفون را از ناظم می گیرد و شروع می کند به داد و هوار و خط و نشان کشیدن. بعضی از معلم ها ترسیده اند و به کلاس می روند. بعضی بچه ها هم به دنبال آنها راه می افتند. در همان لحظه، در مدرسه باز می شود. همت وارد می شود. همه صلوات می فرستند.

همت لبخندزنان جلوی صف می رود و با معلم ها و دانش آموزان احوال پرسی می کند. لحظه ای بعد با صدای بلند شروع می کند به سخنرانی.

خبر به سرلشکر ناجی می رسد. او ، هم خوشحال است و هم عصبانی. خوشحال از اینکه سرانجام آقای همت را به چنگ خواهد انداخت و عصبانی از اینکه چرا او باز هم موفق به سخنرانی شده!

ماشین های نظامی برای حرکت آماده می شوند. راننده سرلشکر، در ماشین را باز می کند و با احترام تعارف می کند. سگ پشمالوی سرلشکر به داخل ماشین می پرد. سرلشکر در حالی که هفت تیرش را زیر پالتویش جاسازی می کند سوار می شود. راننده ، در را می بندد. پشت فرمان می نشیند و با سرعت حرکت می کند. ماشین های نظامی به دنبال ماشین سرلشکر راه می افتند.

وقتی ماشین ها به مدرسه می رسند، صدای سخنرانی همت شنیده می شود. سرلشکر از خوشحالی نمی تواند جلوی خنده اش را بگیرد. ازماشین پیاده می شود، هفت تیرش را می کشد و به مأمورها اشاره می کند تا مدرسه را محاصره کنند.

عرق سر و روی همت را گرفته. همه با اشتیاق به حرف های او گوش می دهند.

مدیر با اضطراب و پریشانی در دفتر مدرسه قدم می زند و به زمین وزمان فحش می دهد. در همان لحظه صدای پارس سگی او را به خود می آورد. سگ پشمالوی سرلشکر دوان دوان وارد مدرسه می شود.

همت با دیدن سگ متوجه اوضاع می شود اما به روی خودش نمی آورد. لحظاتی بعد، سرلشکر با دو مأمورمسلح وارد مدرسه می شود.

مدیر و ناظم، در حالی که به نشانه احترام دولا و راست می شوند، نفس زنان خودشان را به سرلشکر می رسانند و دست او را می بوسند. سرلشکر بدون اعتناء، درحالی که به همت نگاه می کند، نیشخند می زند.

بعضی از معلم ها، اطراف همت را خالی می کنند و آهسته از مدرسه خارج می شوند. با خروج معلم ها، دانش آموزان هم یکی یکی فرار می کنند.

لحظه ای بعد، همت می ماند و مأمورهایی که او را دوره کرده اند. سرلشکر از خوشحالی قهقه ای می زند و می گوید : « موش به تله افتاد. زود دستبند بزنید، به افراد بگویید سوار بشوند، راه می افتیم. »

همت به هرطرف نگاه می کند، یک مأمور می بیند. راه فراری نمی یابد. یکی از مأمورها، دستهای او را بالا می آورد. دیگری به هردو دستش دستبند می زند.

همت می نشیند و به دور از چشم مأمورها، انگشتش را در حلقومش فرو برده، عق می زند. یکی از مأمورها می گوید: « چی شده؟ »

دیگری می گوید: « حالش خراب شده. »

سرلشکر می گوید: « غلط کرده پدرسوخته. خودش را زده به موش مردگی. گولش را نخورید ... بیندازیدش تو ماشین، زودتر راه بیفتیم. »

همت باز هم عق می زند و استفراغ می کند. مأمورها خودشان را از اطراف او کنار می کشند. سرلشکر درحالی که جلوی بینی و دهانش را گرفته، قیافه اش را در هم می کشد و کنار می کشد. با عصبانیت یک لگد به شکم سگ می زند و فریاد می کشد: « این پدرسوخته را ببریدش دستشویی، دست وصورت کثیفش را بشوید، زودتر راه بیفتیم. تند باشید. »

پیش از آنکه کسی همت را به طرف دستشویی ببرد، او خود به طرف دستشویی راه می افتد. وقتی وارد دستشویی می شود، در را از پشت قفل می کند. دو مأمور مسلح جلوی در به انتظار می ایستند.

از داخل دستشویی، صدای شرشر آب و عق زدن همت شنیده می شود. مأمورها به حالتی چندش آور قیافه هایشان را در هم می کشند.

لحظات از پی هم می گذرد. صدای عق زدن همت دیگر شنیده نمی شود. تنها صدای شرشر آب، سکوت را می شکند. سرلشکر در راهرو قدم می زند و به ساعتش نگاه می کند. او که حسابی کلافه شده، به مأمورها می گوید: « رفت دست وصورتش را بشوید یا دوش بگیرد ؟ بروید تو ببینید چه غلطی می کند. »

یکی ازمأمورها، دستگیره در را می فشارد، اما در باز نمی شود.

ـ در قفل است قربان!

ـ غلط کرده، قفلش کرده. بگو زود بازش کند تا دستشویی را روی سرش خراب نکرده ایم.

مأمورها همت را با داد و فریاد تهدید می کنند، اما صدایی شنیده نمی شود. سرلشکر دستور می دهد در را بشکنند. مأمورها هجوم می آورند، با مشت و لگد به در می کوبند و آن را می شکنند. دستشویی خالی است، شیر آب باز است و پنجره دستشویی نیز !

سرلشکر وقتی این صحنه را می بیند، مثل دیوانه ها به اطرافیانش حمله می کند. مدیر و ناظم که هنوز به جایزه فکر می کنند، در زیر مشت و لگد سرلشکر نقش زمین می شوند.



:: موضوعات مرتبط: زندگی نامه شهید همت، ،
:: برچسب‌ها: زندگی نامه شهید همت,

نوشته شده توسط ROZBEH در یک شنبه 4 آبان 1393

و ساعت 17:37



صفحه قبل 1 صفحه بعد

.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by rozbeh2 ::.
.:: Design By :
wWw.loxblog.Com ::.




به وبلاگ من خوش آمدید




زندگی نامه بزرگان
زندگی نامه شهید همت
زندگی نامه آلبرت اینشتین
زندگی نامه کورش
زندگی نامه شهید دکتر چمران
زندگی نامه الکساندر فلمینگ کاشف پنى سیلین
زندگی نامه حافظ شیرازی
زندگی نامه ابوعلی سینا
زندگی نامه ارنست رادرفورد فیزیکدان نیوزیلندی‌
زندگی نامه الکساندر گراهام بل
زندگی‌نامه نیک وی آچیچ (مرد بدون دست و پا) + عکس
نیما یوشیج
زندگی نامه هلن کلر
سلامت
خواص میوه ها
چند تمرین ساده برای تقویت مغز
بخوابید تا آلزایمر نگیرید
چطور میتوان بعد از سن ۲۵ سال افزایش قد داشت؟
گودی کمر و تمرینات ورزشی برای برطرف کردن آن
میوه را در این ساعت بخورید تا لاغر شوید!
راه ساده و مؤثر برای کاهش وزن
چه افرادی دچار کمبود ویتامین D می شوند؟
ده عامل اصلی ایجاد حساسیت را بشناسید
ترکیب میوه و سبزی می تواند از علایم آلزایمر پیشگیری کند
10 فایده این چای خوش طعم برای پوست و مو
با آویشن به جنگ جوش هایتان بروید!
با فواید روغن زیتون آشنا شوید
درمان حساسیت به بادام زمینی
کاهو قدیمی ترین سبزی دنیا!
گیاه لاغری را بشناسید !!!
گیاهان تلخ اما با خاصیت درمانی
آیا می دانید گیاه ریواس باعث تصفیه خون می‌شود؟
چای سبز برای چه کسانی ممنوع است!
با گرفتگی گوش به هنگام مسافرت با هواپیما چه کنیم؟
خواص سيب
11 دلیل برای خوردن روزی 1 سیب
خواص شگفت انگیز خرمالو، زالزالک، ازگیل و ...
16 ماده‌ی غذایی پاییزی برای لاغری
نکاتی چند در مورد جوش صورت
ماسک سیب‏زمینی
علت سوزش چشم
جدول ویتامین ها
آب این میوه خون ساز و باز کننده رنگ صورت
پوست سیب زمینی و خواص آن
با این روش بسیار جالب لاغر شوید
چگونه بدن از مواد غذایی بهترین بهره را ببرد؟
واقعا به کدام ویتامین ها نیاز داریم؟
بدن همیشه به شما هشدار میدهد چیزی در درونتان درست کار نمی کند
این ها را بخورید تا جوش نزنید
چطور جذب کلسیم را افزایش دهیم؟
این غذاها آهن بدنتان را تامین می کند
آیا می دانستید این غذا ها را اشتباه مصرف می کردید؟
ماسک های زیبایی و درمانی با سفیده تخم مرغ!
پوستی سفت و درخشان با ماسک یخ!
سیب‌زمینی سرخ‌کرده و حافظه مردان
خواص غذائی و داروئی سیب زمینی
خواص شگفت‌انگيز سيب زمينی سرخ شده
چین و چروک اطراف چشم را با سیب زمینی از بین ببرید
از این به بعد سیب‌زمینی را با پوست بخورید
انگور: درمانی طبیعی برای این عضو بدن
جایگزینی بسیار خوشمزه به جای سیب زمینی سرخ کرده!
4 دلیل خوب برای خوردن سیب زمینی سرخ کرده
۱۴ راه برای خرد کردن پیاز بدون اشک‌ ریختن
4 دلیل خوب برای خوردن سیب زمینی سرخ کرده
آثار جوش صورت را با این ماسک از بین ببرید!
طرز تهیه ماسک ضدجوش و روشن کننده صورت !
شیوه هایی برای کمتر غذا خوردن بدون گرسنگی
شیر، نرم کننده طبیعی موهای شما!
دانستنیها
دانستنیها-2
دانستنیها-3
دانستنی های علمی
چه عاملی باعث کج شدن برج معروف پیزا شده است؟
فهرست رشته های معرفی شده ی رشته ی تجربی
پرورش ماهی قزل آلا
درباره یوزپلنگ
عجایب هفت گانه
۱۴ راه برای خرد کردن پیاز بدون اشک‌ ریختن
دلیل برتری شب قدر از هزار ماه
روزی مؤمنان از کجا می آید؟
داستان
شهید گمنام
سربازان عاشق
نوه عزیزم
داستان جالب جعبه خالی
داستان آموزنده اسب
داستان زیبای دلقک
جایزه
بازسازی مجدد دنیا
خنده دار
جوک
آشبزی
ماهی قزل آلا را اینگونه درست کنید تا لاغر شوید!
طرز تهیه كشك و بادمجان رژيمى
طرز تهیه کباب کوبیده سیخی
طرز تهیه ماکارونی هویج و پنیر
سوپ ضد سرماخوردگی
فردوسی
به نام خداوند جان و خرد
زندگی نامه فردوسی شاعر نامدار ایران
چو ترکان بدیدندکار جاسب رفت
چو باز آورید آن گرانمایه کین
بازی آنلاین
بازی اکشن آنلاین
آموزش
چگونه ظرفیت هوش خود را افزایش دهیم؟
داستان های واقعی و عبرت انگیز
دریا مسیر پیشرفت
زیردریایی چگونه کار می‌کند؟
سپاه پاسداران چگونه خلیج فارس را برای آمریکایی‌‌ها جهنم می‌‌کند؟
ابتکاری جدید در تهیه ی آب شیرین از آب دریاها
ایران دومین غول حفاری خاورمیانه را راهی خزر می‌کند
تاریخ جغرافیا / همه چیز درباره دریای مازندران
همه چیز درباره نظام حقوقی دریای خزر
همه چیز در مورد خاویار
افتتاح بزرگ‌ترین نیروگاه خورشیدی فراساحلی در ژاپن
توسعه آب شیرین کن خورشیدی ارزان قیمت توسط یک تیم اروپایی
تهیه آب شیرین از آب دریا
تصفیه آب صنعتی و دریایی
دستگاه های آب شیرین کن مخصوص آب دریا
یک نسخه برای مشکل کم آبی ‌کشور: شیرین کردن آب دریا
چگونه بعضی موجودات آب دریا را شیرین می کنند؟
آشنایی با دریاها
چگونه آب شور را شیرین کنیم
تولید برق از آب دریا بدون استفاده از ژنواتور
اخلاقی
چگونه خود را کنترل داریم؟
راه کنترل خشم مردان را بشناسید
روشهایی برای ترغیب نوجوانان به نماز
برای استجابت دعا
یک آیه قرآن بخوانیم
تأکید اسلام بر رعایت حقوق فرزندان
راه های مبارزه با نگرانی
آتشی که آرامش را از بین می برد
راه رهایی از فکر گناه
مجرمان را چگونه وارد دوزخ مى كنند؟
داستان کوتاه
داستان کوتاه دزدیدن جوانمردی
داستان پند دار و زیبای قدرت دعا کردن
داستان کوتاه انعکاس
داستان کوتاه خدایا شکر
داستان کوتاه معجون آرامش
داستان از حرف تا عمل
داستان کوتاه ادعای خدایی / دیدار فرعون و ابلیس
داستان جالب و طنز کار مشاوران
داستان کوتاه دلیل قانع کننده
داستان کوتاه خرید معجزه
داستان های کوتاه ، داستان کوتاه فقیر
داستان کوتاه ، ایمان کوهنورد به خدا
داستان کوتاه یک شانس برای تغییر زندگی
داستان کوتاه یکی از بستگان خدا
داستان کوتاه چقدر کارمان را دوست داریم!
داستان کوتاه جالب و آموزنده راهی آسان تر
داستان کوتاه پند سقراط
داستان زیبا و آموزنده شعله امید داستان زیبا و آموزنده شعله امید , داستان شعله امید
داستان واقعی درسی بزرگ از یک کودک
داستان کوتاه یک زندگی در خطر بود
داستان کوتاه و آموزنده تاجر میمون
داستان کوتاه پند آموز ظرفیت انسان ها
داستان کوتاه حضرت سلیمان و مورچه
داستان کوتاه ایمان واقعی بازرگان
داستان کوتاه و پند آموز پاسخ آهنگر با ایمان
مطالب جالب با عکس
راجر کانگوروی بدنساز و هیکلی + تصاویر
نقاشی بر روی شیشه ماشین های کثیف + تصاویر
عکس دیده نشده از دوران پیری لورل و هاردی
گزارش تصویری از مردی که هر روز خودش را دار می زند
زندگی نامه بزرگان2
زندگی نامه رابیندرانات تاگور
آیا نیما حامد ارکانی آلبرت انیشتن بعدی است ؟
زندگی نامه جان گودریک؛ اعجوبۀ ستاره شناسی
زندگینامه بلز پاسكال رياضيدان و فيزيكدان فرانسوی
گزارش های علمی
دانستنیهای کوتاه و جالب درباره مغز
خواص سنگ فیروزه و کاربردهای آن
اطلاعاتی پیرامون طلای سفید
13 حقیقت جالب درباره ی چپ دست ها
از درختان چه می‌دانید؟
همه چیز درباره ستاره قطبی
آیا می دانید ابرها چند نوع اند؟
همه چیز درمورد شهرستان تالش
کاخ ییلاقی سردار امجد
جاذبه های گردشگری تالش
سوباتان رویای من
درباره تالش
غار سوباتان
محوطه باستانی و ییلاق تول
تالش سرزمین آفرینش زیبایی های بکر
استاد فرامرز مسرور ماسالی
محوطه ها ، تپه ها و گورستانهای باستانی تالش
فرهنگ لغت تالشی




ROZBEH




**تقدیم به تنها عشقم**
**تقدیم به تنها عشقم**
**تقدیم به تنها عشقم**
فروشگاه بزرگ اینترنتی
بیماریها و شناخت داروها در طب سنتی اسلامی
امـــــــــام رضـــــا(ع)
رباتیک
خودم وخوت اکیلا
درامد اینترنتی
دانلود و هرچی بخوای/وبلاگ ریسک همه چیز است
دختریـ از جنسـ غـرور
غمکده ی عشاق
ریاضی
zirzamini moozik
بهار رویاهایمان
فرهنگی -اجتماعی
ردیابی ماشین
حمل هوایی ماینر از چین
لیزر دوچرخه
هد اپ یسپلی کیلومتر روی شیشه
جلو پنجره لیفان ایکس 60

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سرگرمی و آدرس rozbeh2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





قالب بلاگفا












شیوه هایی برای کمتر غذا خوردن بدون گرسنگی , زندگی نامه کورش , زندگی نامه شهید همت , زندگی نامه آلبرت اینشتین , زندگی نامه الکساندر فلمینگ کاشف پنى سیلین , دانستنیها , چند تمرین ساده برای تقویت مغز , بخوابید تا آلزایمر نگیرید , خواص میوه ها , زندگی نامه ارنست رادرفورد فیزیکدان نیوزیلندی‌ , زندگی نامه ابوعلی سینا , زندگی نامه حافظ شیرازی , زندگی نامه الکساندر گراهام بل , علت سوزش چشم , آب این میوه خون ساز و باز کننده رنگ صورت ,




»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 63
بازدید دیروز : 110
بازدید هفته : 173
بازدید ماه : 173
بازدید کل : 16560
تعداد مطالب : 191
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

Alternative content





در اين وب
در كل اينترنت
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز 
  • سرویس چت روم

    معرفي صفحه به دوستان

    * نام شما

    ايميل شما *

    ايميل دوست شما *

    ايميل دوست ديگر شما

    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت
    کد جست و جوی گوگل


    دریافت کد پرواز حباب ها

    دریافت کد پرواز حباب ها
    ابزار پرش به بالا
    پربازدیدترین مطالب

    کد پربازدیدترین

    سازین ؛ لذت فناوری روز !